بررسي تحقيقي دختران فراري
كار تحقيقي دختران فراري فرار از خانه از آسيب ها و معزلات جامعه امروزي و همينطور آثار سوء فقر و طلاق و خشونت در خانواده ميباشد |
دسته بندي | عمومي |
فرمت فايل | |
حجم فايل | 672 كيلو بايت |
تعداد صفحات فايل | 75 |
مقدمه انسان در طول تاريخ از انواع انحراف ها و آسيب هاي اجتماعي و رواني رنج برده و همواره در جستجوي علل و عوارض آن و رهايي از اين مسائل بوده است. يكي از اين انحراف ها و آسيب ها فرار دختران از خانه است كه امروز به عنوان يك بحران جامعه، بخصوص شهر تهران را درگير نموده است. اين معضل روز به رو ...
فرار را «شانه خالي كردن از زير بار مسئوليت و شرايط نامطلوب و يافتن اوقات فراغت بيشتر» تعريف كرده اند (محمدي، 1380: 5). فرار از خانه و خانواده يكي از انوع كجروي ها و معضلات حاد اجتماعي است كه نه تنها در جامعه ما، بلكه در تمامي جوامع وجود دارد، به طوري كه تخمين زده شده هر ساله بيش از يك ميليون جوان زير 18 سال از خانه مي گريزند و يك ميليون نفر هم خانه را ترك مي كنند يا از خانه بيرون رانده مي شوند. هر چند دخترها و پسرها تقريباً به طور مساوي از خانه مي گريزند، اما احتمال اين كه دخترها دستگير شوند و با اين اتهام به دادگاه ارجاع داده شوند بيشتر است. اكثر دختراني كه از خانه مي گريزند، مشكلاتي در محيط خانه داشته اند. اما آن ها كه بيشتر از يك بار فرار مي كنند، با سخت ترين مشكلات در خانه مواجه بوده اند.گريز از خانه معمولاً بعد از يك دوره طولاني مشاجره و ناسازگاري در خانه اتفاق مي افتد. سؤالي كه در اين جا مطرح مي شود اين است كه چرا كودكان و نوجوانان به خصوص دختران و زنان از خانه و خانواده خود مي گريزند؟ در حالي كه ثابت شده خانه تنها مكان امن و آرامي است كه انسان در آن پناه مي گيرد و به طور طبيعي مكاني است كه بايد محبت، دوستي، صميميت و يگانگي بر فضاي آن حاكم باشد. از آن جايي كه وابستگي انسان ها به خانه و خانواده بسيار عميق است، پس بايد شرايط خانه به گونه اي بغرنج و تحمل ناپذيرشده باشد كه عرصه بر نوجوان تنگ مي شود و او كوچه و خيابان و اسكان بدون سقف را بر ماندن در منزل ترجيح مي دهد. در بسياري از موارد، دختران به دليل فساد حاكم بر محيط خانواده، به اميد يافتن محيطي امن تر مي گريزند؛ در حالي كه توانايي كوچكترين تغيير در اوضاع زندگي خود را ندارند. آنان از اين موضوع غافل هستند كه به علت عدم وجود نهادهاي حمايت كننده اجتماعي و ناآگاهي و بي تجربگي خود، در دامي گرفتار مي شوند كه از آن بي خبرند و آينده آن ها را تباه مي كند. اين دختران در صورت بازنگشتن سريع به دامان خانواده و رها شدن در اجتماع، به دليل نبود حمايت هاي قانوني و عدم امكان دستيابي به مكاني امن و يافتن شغلي شرافتمندانه، با مشكلات و مصائب بي شماري رو به رو خواهند شد؛ به طوري كه شانس كم تري براي بازگشت به زندگي سالم و طبيعي خواهند داشت. هم چنين در صورت عدم بازگشت به خانه، بيشتر از پسران دچار تجاوزات جنسي مي شوند و براي گذراندن زندگي، به كارهاي غير اخلاقي و مجرمانه دست مي زنند و در نتيجه علاوه بر بزه ديدگي، به عنوان منحرف و بزهكار از نظر خانواده و جامعه طرد مي شوند و با توجه به كنترل نشدن از نظر بهداشتي، در اكثر موارد آن ها پس از مدتي به انواع بيماري هاي عفوني و مقاربتي مانند ايدز مبتلا شده و جامعه را نيز آلوده و تباه مي كنند. با وجود اين كه سازمان بهزيستي، شهرداري، نيروي انتظامي و غيره در سال هاي اخير تلاش هاي بسياري را در راستاي شناسايي دختران فراري و حمايت از آنان و بازگرداندن فراري و حمايت از آنان و بازگرداندن به خانواده هايشان انجام داده اند، گاهي نحوه برخورد با اين دختران كه به صورت دستگيري و تحويل آنان به مقامات قضايي يا زندان است خود سبب تباهي و فساد آن ها مي شود. علاوه بر اين، بار مالي سنگيني براي شناسايي و تحويل دختران به مقامات قضايي و نگهداري و تحويل آنان به خانواده هايشان بر دوش جامعه و دولت تحميل مي شود. به دليل اين كه دختران به عنوان مادران نسل آينده نقش بسيار مهمي در تأثير گذاري بر رفتار فرزندان خود دارند، فرار آن ها را نه به صرف ترك خانه يا نوعي عصيان و سركشي، بلكه به عنوان نخستين گام به سوي انحراف و كجرفتاري و تأثيري كه در سوء رفتارهاي بزهكارانه در آينده دارد بايد مورد توجه قرار داد. لذا با توجه به اين كه گريز از خانه به ندرت مشكل دختران جوان را حل مي كند و اغلب نه تنها آنها را به خواسته ها و آرزوهايشان نمي رساند، بلكه آن چه را نيز داشته اند بر باد مي دهد و با توجه به اين كه فساد و تباهي دختران عامل ناپايداري خانواده يعني ركن و پايه اساسي اجتماع مي باشد، از اين رو انجام دادن مطالعات علمي در ابعاد گوناگون و يافتن راهي براي پيشگيري از اين معضل ضروري محسوب مي شود(معظمي، 1382: 6-8). اگر چه بزرگ سالان نيز خانه را ترك مي كنند؛ اما فرار و ترك خانه بيشتر براي كودكان و نوجوانان به كار مي رود. فراري ها از الگوي سني خاصي برخوردارند. پليس تخمين مي زند كه شروع فرار براي پسران و دختران حدود 12 سالگي است و در 14 تا 15 سالگي به اوج مي رسد. با وجود اين كه دختران معمولاً بيشتر مستعد بازگشت هستند، اما مدت بيشتري از خانه غيبت مي كنند. نكته ديگر اين كه هر چه سن فراري ها بيشتر باشد، مدت دور بودن آن ها از خانه بيشتر مي شود. چون دختران سريع تر بالغ مي شوند و مي توانند سريع تر خودكفا شوند، مدت فرار آن ها طولاني تر است (همان، 14). برخي از اين دختران با پشت سر گذاشتن دوران كودكي، شروع به طرد آناني مي كنند كه تا آن هنگام مورد پرستش او بودند؛ يعني خانواده و الگوهاي مورد تقليد. آن ها به آن چه كه والدين دوست دارند پشت پا مي زنند و از اين طريق مي خواهند استقلال خود را نشان دهند. گاهي نسبت به والدين خود ترحم و شفقت نشان مي دهند؛ اما گاهي اوقات هم با عصيانگري عليه عقايد، ارزش هاي اخلاقي و سنن قد علم مي كنند و از منزل فرار مي كنند (همان، 51). به هر حال، فرار از خانه بيشتر در مورد دختران بي تجربه اتفاق مي افتد. آن ها با فرار از خانه براي والدينشان فشار روحي شديدي ايجاد مي كنند و آشنايان و همسايگان را به اين انديشه وا مي دارند كه پدر و مادرشان با آن ها بدرفتاري كرده اند و همين احساس، عامل سكون آن هاست. دختران فراري با اين عمل مي خواهند از خانواده خود انتقام بگيرند. اين قبيل دختران اغلب ثبات روحي ندارند و خانواده هايشان نيز داراي وضع روحي آشفته و مغشوشي هستند (محمدي، 1380: 9). تحقيقات نشان مي دهد كه بسياري از دختران فراري كه در خيابان ها پرسه مي زنند، اغلب براي بقاء و خلاف ميل خود مرتكب اعمال خلاف مي شوند و با اين كه از برچسب فراري و بزهكار متنفرند، اما به دليل عدم پذيرش خانواده و اجتماع، ناگزير در اَعمال خلاف قانون و اخلاق غوطه ور مي مانند(معظمي، 1382: 27). اين گونه دختران بيشتر در پارك هاي بزرگ تهران از قبيل: پارك انديشه، ساعي، لاله و المهدي به سر مي برند و لباس پوشيدن، آرايش، زبان، شيوه زندگي و به طور كلي خرده فرهنگ ويژه خود را دارند. بسياري از اين دختران از شهرستان ها به تهران گريخته اند. بعضي از آن ها موهاي خود را مانند پسران كوتاه مي كنند و لباس هاي پسرانه مي پوشند كه به آن ها «دختران پسرنما» گفته مي شود. بعضي از دختران نيز شب ها را در «خانه پسران پارك» به سر مي برند. گروهي هم كه اصطلاحاً «رپ (RAP) ناميده مي شوند، به دليل امكانات اقتصادي مطلوب يا دسترسي به ماهواره و فيلم هاي غربي، آرايش و لباس ويژه اي دارند و معمولاً در پاساژها يا كافي شاپ ها پرسه مي زنند (همان، 19). آن ها در حالي كه بايد بهترين سال هاي زندگي خود را در كانون خانواده و پشت نيمكت هاي مدرسه يا دانشگاه براي سازندگي جامعه، شكوفايي استعدادهاي خود و ساختن زندگي خوب و شاد براي آينده بگذرانند، به دلايلي كه اغلب واهي هستند فرار مي كنند و سرانجام از زندان، ندامتگاه، مراكز بازپروري، كانون هاي اصلاح و تربيت و مراكز نگهداري افراد فراري سر در مي آورند. به هر تقدير اين كجرفتاري، امروزه به عنوان معضلي اجتماعي گريبانگير جامعه و بسياري از خانواه ها و جوانان و نوجوانان شده است. جواناني كه به خاطر خامي و بي تجربگي خود يا به خاطر سهل انگاري والدين و مسئولان به راهي كشيده مي شوند كه سرانجام جز تباهي و ويراني نخواهد داشت(شكاري، 1383: 35). اما آن چه در خور توجه مي باشد اين است كه افرادي كه از منزل فرار مي كنند به خصوص دختران و زنان فراري، انسان هستند و بايد از حقوق انساني و احترامي كه جامعه براي نوع بشر قائل است برخوردار باشند و چون انسان هستند قابل اصلاح مي باشند و حق دارند از كليه امكاناتي كه اجتماع مي تواند در اختيارشان قرار دهد برخوردار باشند. حتي مي توان گفت كه آن ها نياز بيشتري به محب و حمايت دارند(معظمي، 1382: 233).
علائم پيش از فرار
برخي از نشانه هايي كه ممكن است كودك يا نوجوان قبل از ترك خانه از خود نشان دهد عبارتند از: پرهيز از خوردن غذا يا خوردن بيش از حد غذا، خوابيدن در تمام طول روز يا بي خوابي در شب ها و مخفيانه از خانه خارج شدن، عدم ترك اتاق خود و ماندن در اتاق، درگيري با دوستان جديد و گروه ها يا دسته ها و باندها، افت ناگهاني نمرات تحصيلي، نقض مقررات خانه و مدرسه، پرخاشگري و بحث و جدل به شيوه غير معمول، استعمال الكل يا مواد مخدر، خودزني، تغيير در رفتار و شخصيت، تغيير در نحوه لباس پوشيدن و تهديد مستقيم والدين به ترك و فرار از خانه. البته در برخي موارد والدين ممكن است از طريق دوستان فرزند خود يا والدين آن ها متوجه قصد فرار فرزندان بشوند(همان، 149).
وضعيت دختران بعد از فرار
اگر چه از نظر قانوني، فرار جرم نيست، اما اغلب دختران پس از فرار دستگير و بازداشت مي شوند؛ همان گونه كه يك فرد ولگرد، روسپي، معتاد و يا الكلي دستگير و بازداشت مي شود(همان، 105). به همين دليل توصيه كليه محققان و صاحب نظران اين است كه خانواده ها بلافاصله پس از فرار دختران بايد پليس را در جريان بگذارند و سعي كنند در ظرف كم تر از 48 ساعت او را يافته و به خانواده برگردانند. زيرا دور بودن دختران از خانه و نداشتن سرپناه امن براي مدت طولاني، آن ها را به سمت انحرافات اجتماعي هم چون روسپي گري سوق مي دهد. مطالعات صورت گرفته در زمينه حوادثي كه بعد از فرار ممكن است براي فرد فراري بروز پيدا كند نشان مي دهد كه در ايران، دختران فراري بعد از گذشت زمان طولاني از فرارشان به صورت گروه هاي دو، سه و پنج نفره يا بيشتر زندگي مي كنند. عضويت جوانان و نوجوانان در باندها و گروه ها از مسائل بسيار مهم رواني و اجتماعي است كه فرد خودش را تنها احساس مي كند و وارد گروه مي شود(همان، 91و 101). ولي به هر حال دختران بعد از فرار ممكن است با 3 وضعيت رو به رو شوند:
اول امكان دارد بلافاصله و در عرض كمتر از 48 ساعت پس از ترك خانه شناسايي و تحويل خانواده داده شوند يا خودشان به خانه بازگردند؛ كه اگر والدين بدون عصبانيت پذيراي او باشند و مشكلات وي را درك كنند و در صورت امكان آن را حل كنند، احتمالاً مشكلي براي دختر پيش نمي آيد و به زندگي عادي خود ادامه خواهد داد. اما اگر به صورت قهري با او برخورد كنند و برچسب «فراري»، «سركش»، «دردسر»، «نابهنجار»، «كجرو» و «منحرف» به او بزنند، به احتمال بسيار زياد او دوباره از خانه فرار خواهد كرد.
دوم ممكن است پس از فرار و ترك خانه به جرم ولگردي دستگير و بازداشت شوند و به زندان انداخته شوند كه اين گونه دختران در زندان خلاف هاي ديگر را آموزش مي بينند و پس از بازگشتن به بهزيستي، آموخته هاي خود را به ديگران نيز منتقل مي كنند.
سوم- گاهي هم ممكن است كه هرگز شناخته نشوند و به خانه بازنگردند كه در اين صورت در قعر اجتماع گم مي شوند و به ندرت شانس اين را دارند كه با انسان يا انسان هاي شريف و متعهد آشنا شوند و زندگيشان سروسامان بگيرد. آن ها اغلب براي اجتناب از ترس و تنهايي به اولين كسي كه به آن ها پناه بدهد پناه مي برند و اغلب به علت گرفتار شدن در دام كجروي ها، كمتر شانس بازگشت به زندگي طبيعي و اجتماعي را دارند و بسياري نيز به دليل ناآگاهي براي بقاء به فحشا كشيده مي شوند و اين اقدام ممكن است باعث بيماري هاي مقاربتي مانند: ايدز و يا ناخواسته باردار شدن آنان شود كه در اين صورت يا مجبور به سقط جنين به صورت غير بهداشتي مي شوند يا پس از به دنيا آوردن فرزند، او را از بين مي برند و يا در كوچه و خيابان رهايش مي كنند(همان، 150-152).
عوامل مؤثر در فرار دختران از منزل
ماهيت فرار از ديدگاه هاي گوناگون مي تواند مورد بررسي قرار گيرد. از يك ديد فرار از نوعي ضعف در نگرش فلسفي افراد است و از نگاه ديگر نوعي مكانيسم رواني يا نوعي واكنش جبراني تسليمي بخش است كه در آن فرد براي نجات و رهايي خود از رنج، به آن تن مي دهد. كارن هورناي ماهيت فرار را نوعي تضاد مي داند. تضاد در اين رابطه كه فراري از يك سو مي خواهد مستقل باشد و از سوي ديگر خواستار همبستگي است و او اين تضاد را در سايه فرار تحقق يافته مي پندارد و اگر اين مقاوت را در خود مي يافت كه اين دو را در محيط خانه و مدرسه تلفيق كند، تن به فرار نمي داد (كاري، 1383: 15). تحقيقات در مورد دختران فراري نشان مي دهد كه مسائل و مشكلاتي كه ذكر خواهد شد از جمله عوامل مهم فرار دختران از خانه هستند.
بلافاصله پس از پرداخت ، لينك دانلود به شما نمايش داده مي شود و همچنين يك نسخه نيز براي شما ايميل مي شود .
كلمات كليدي : بررسي تحقيقي دختران فراري , كار تحقيقي دختران فراري , آسيب هاي اجتماعي , خانواده , دختران فراري , فرار از خانه , فقر , طلاق , خشونت خانواده , تحقيق دختران فراري , سمينار دختران فراري , پايان نامه دختران فراري , مقاله دختران فراري