رضايت شغلي در بخش فرهنگي اصفهان
مقدمه پيروزي انقلاب اسلامينويد بخش زندگي جديدي براي بشريت شد زندگي كه مبتني بر فرهنگ و ارزشهاي اسلامي و الهي است و جوابگوي نيازهاي انسان عصر حاضر نيز مي باشد چنين چشم انداري وجوه سياسي، اقتصادي انقلاب را تحت الشعاع قرار داد با سست شدن شالوده فكري و فرهنگي ماركسيسم، ليبراليسبم و سرمايه داري ، وقوع انقلاب در ايران توجه و نظر مردم و متفكران را در ك |
دسته بندي | روانشناسي |
فرمت فايل | doc |
حجم فايل | 38 كيلو بايت |
تعداد صفحات فايل | 75 |
، در فقدان احزاب و گروههاي سياسي كه توان بر مي باشد. بويژه آن كه گذشته پر تلاطم تاريخ كشور مان مانع از بوجود آمدن ثبات لازم براي شكل گيري فرايندهاي تحولي و تكامل فرهنگي را آماده مي كرد، البته واضح است كه تحول فرهنگي كاري زمان بر و توان بر مي باشد، بويژه آن كه گذشته پر تلاطم تاريخ كشورمان مانع از بوجود امدن ثبات لازم براي شكل گيري فرايندهاي تحولي و تكامل فرهنگي شده است. با توجه به چنين انتظار تاريخي براي تحول فرهنگ و توقعي كه انقلاب در زمينه تحول فرهنگي بوجود آورده از همان ابتداي پيروزي تلقي نويني از زندگي و دستيابي به هويت فرهنگي تأكيد گذارده شد. متأسفانه علي رغم اهميت اين مقوله ( دست كم از نظر مقامات عالي رتبه جمهوري اسلامي ) تاكنون دربارة اقدامات، برنامه ها وسياستهاي فرهنگي از آغاز انقلاب تاكنون تحقيق جامع و در خور توجهي صورت نگرفته است.
د رچنين شرايطي لازم است با بازخواني عالمانه، دقيق و همه جانبه اقدامات و برنامه هاي فرهنگي در طول بيست و دوسال عمر جمهوري اسلامي به تصوير روشني از فرايند برنامه ريزي و سير تحول آن دست يابيم و آن را پايه اي براي دستيابي به الگوي مناسبي جهت برنامه ريزي فرهنگي در آينده قرار دهيم.
چنانچه برنامه ريزي را طراحي براي تغيير يا تحول فرآيندهاي واقعي زندگي از طريق بهره گيري از امكانات موجود و توانايي هاي جديد بدانيم. شرط لازم براي فعاليتهاي فرهنگي بر خوردار بودن از ويژگي هاي خاصي مي باشد. بر اين اساس و با توجه به تعدد مراكزي كه فعاليتهاي فرهنگي را بعهده دارند، در مرحلة اول بررسي ، اولويت را به بررسي سازمان و ساخت نظام ميان آنها داد كه تجلي آن در هماهنگي فعاليت آنها يا به نحو اساسي تر در برنامه ريزي آنها مي بايست قابل مشاهده باشد.
انجام چنين امري مستلزم دخالتي آگاهانه، هدفمند و سازمان يافته مي باشد و وجود نظام وتشكيلاتي منسجم كه بتواند چنين الزماتي را تدارك و تدبير نمايد بسيار لازم و ضروري است.
دست كم، مديران به سه دليل بايد به رضايت شغلي افراد و اعضاي سازمان اهميت بدهند: 1) مدارك زيادي در دست است كه افراد ناراضي سازمان را ترك مي كنند و بيشتر استعفا مي دهند، 2) ثابت شده است كه كاركنان راضي از سلامت بهتري بر خوردادند و بيشتر عمر مي كنند، 3) رضايت شغلي از كار پديده اي است كه مرز سازمان و شركت فراتر مي رود و اثرات آن در زندگي خصوصي فرد و خارج از سازمان مشاهده مي شود. (رابينز، 1998)
يكي از جنبه هاي رضايت شغلي كه معمولاً ناديده انگاشته مي شود رابطه آن با سلامت كارمند است. تحقيقات زيادي نشان داده است كه افراد ناراضي از شغل خود مستعد ابتلا به مرضهاي گوناگون هستند كه دامنه اين نوع بيماريها از سر درد تا بيماريهاي قلبي كشيده مي شود.